دیشب دو بار خمیر کردم، هر دو بار خراب شد! چرا که خمیرمایه تاریخ مصرفش گذشته بود و اصلا خمیر پف نمیکرد! خمیر دیشب تبدیل شد به این موجود
امروز خمیرمایه خریدم و دوباره خمیر کردم. چون خودم از دیدن مراحل تکامل هر چیزی، جنین، گیاه، لوازم، غذا و. خوشم میاد، این بار از مراحلش عکس گرفتم و اینجا میذارم ^_^
ابتدا چنین بود
سپس، روغن قنادی چنین
و مابقی مواد چنین
گشتند!
پس از اندکی استراحت، وقتی حجم خمیر دو برابر گشت، آن دو را با یکدیگر تلفیق نمودم، چنین (از چهار طرف به وسط تا میشود)
آن را شش بار به صورت سهلا تا زده و هر بار به مدت نیم ساعت در یخچال گذارده و برون آورده و پهن نمودم (جمعا سه ساعت). اطراف و اکناف آن را رولت کرده
و از کرم مخصوص روی آن قرار دادم (از مراحل تهیهی کرم مخصوص فاکتور گرفته میشود)
به اشکال کمی مختلف (چون میشد به اشکال خیلی مختلف هم آنها را پیچید)، آنها را پیچاندم و یک ساعت دیگر نیز استراحت کردند
سپس رومال (زردهی تخممرغ) زده و فرستادم برای پخت
پس از آنکه به مقدار کافی سوختند [داشتم ظرفها رو میشستم که متاسفانه زیرشون و کمی هم روشون سوخت :( ] آنها را به در آورده و با عسل برقشان انداختم!
بعد هم چون به پسردایی پنج سالهم قول داده بودم، نصف شبی هشت تاشو بردم اونجا.
انقدر طولانیه پروسهش که در حینش، مهمون اومد، چایی خوردیم و گپ زدیم، غذا پختم، نماز خوندم، شام خوردیم، چند نوبت ظرف شستم، میوه خوردیم و در نهایت این همه زحمت در اثر یک غفلت، به باد رفت و سوختند!
+ دوستان، میدونم ممکنه دلتون خواسته باشه، بیزحمت دفعهی بعدی که رفتین تا سر کوچهتون، یه کیلو دانمارکی هم بخرید و نوشجان کنید. باور کنید دستپخت من اصلا تعریفی نداره، اینام فکر نکنم خوشمزه شده باشن، ضمن اینکه سوختن! من جدا اذیت میشم میگید دلم کشید و اینا، شرمنده میشم در واقع. اما خب اینجا رو ساختم تا دفتر خاطرات آشپزیم باشه، مجبورم اینا رو توش بذارم :)
+ دوستان یه چیز دیگه اینکه، این وبلاگ آموزشی نیست، چون من صاحبسبک و حتی یه آشپز واقعی که نیستم. تمام دستورات از بقیه است. مثلا دستور این شیرینی رو از
اینجا گرفتم، اصل اصله دستورش. مایل به تهیه بودین بهش مراجعه کنین.
+ :)
درباره این سایت